یامبر حضرت محمد (ص) می فرماید :
 
اگر کسي همانند نوح پيامبر هزار سال عبادت خدا کند و به اندازه کوه احد طلا و نقره انفاق
 نمايد و هزار بار پياده به حج رود و در هنگام سعيد بين صفا و مروه او را مظلومانه بکشند
 ولي اعتقاد به اميرالمومنين علي (ع) نداشته باشد حتي بوي بهشت را هم استشمام
 نخواهد کرد .

منبع : تمامي منابع سني بوده ! : ذخاير العقبا - تاريخ دمشق - ينابيع الموده
+ نوشته شده در   جمعه بیست و نهم شهریور 1392;ساعت  1:36 بعد از ظهر;  توسط  مطلبی|  منتظران ظهور

 

در روایتی از میثم تمار آمده است:
 
شبی از شب ها حضرت علی(ع) مرا به صحرا برد. از کوفه خارج شدیم.
 
به مسجد جعفی رسیدیم. آن حضرت چهار رکعت نماز خواند و پس از سلام و تسبیح
 
 دست های خود را بلند کرد و گفت: خدایا! تو را چگونه بخوانم در حالی که بنده گناهکار
 
 تو هستم و چگونه تو را نخوانم در حالی که عاشق تو هستم. خدایا! با دستان گناه آلود
 
 و چشمان امیدوار به سویت آمده ام. خدایا! تو مالک همه نعمت هایی و من اسیر 
 
خطاها هستم. آن حضرت پس از دعا به سجده رفت و صورت به خاک گذاشت و یکصد
 
 مرتبه گفت: خدایا عفوم کن. پس از این از مسجد خارج شدیم و رفتیم تا به صحرا رسیدیم.
 
 حضرت علی(ع) خطی به دور من کشید و فرمود: از این خط بیرون نیا. مرا تنها گذاشت و 
 
رفت و در دل تاریکی گم شد. آن شب، شب تاریکی بود. پیش خودم گفتم: ای میثم!
 
 آیا مولا و سرورت را در این بیابان تاریک و با آن همه دشمن تنها رها کردی؟! پس در نزد خدا
 
 و پیامبر چه عذری خواهی داشت؟!
 
پس از آن سوگند خوردم که مولایم را پیدا خواهم کرد. به دنبال آن حضرت رفتم و او را 
 
جستجو کردم. وقتی آن حضرت را از دور دیدم، به طرفش راه افتادم، وقتی که رسیدم
 
 دیدم آن حضرت تا نصف بدن به چاه خم شده است و با چاه سخن می گوید و چاه هم
 
 با او سخن می گوید.وقتی که آن حضرت آمدن مرا احساس کرد پرسید: کیستی؟ گفتم: 
 
میثم هستم. فرمود: مگر نگفتم از آن دایره پایت را بیرون مگذار؟! گفتم: نتوانستم تحمل کنم
 
 و ترسیدم که دشمنان، بر تو آسیب برسانند. پرسیدند: آیا چیزی از آنچه گفتم شنیدی؟
 
 گفتم: نه سرورم، چیزی نشنیدم. فرمود: ای میثم! وقتی که سینه ام از آنچه در آن 
 
دارم احساس تنگی کند، زمین را با دست می کنم و راز خودم را به آن می گویم و هر وقت
 
 که زمین گیاه می رویاند، آن گیاه از تخمی است که من کاشته ام.[1]
 
 
 
[1]. بحار، ج 40، ص 199 و منتهی الامال، ج 1، ص 401.
 



تاريخ : دو شنبه 1 مهر 1392 | 15:0 | نویسنده : قربان مطلبی مایانی |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.